دانشگاه نسل سوم یا دانشگاه کارآفرین
نویسنده: دکتر مهدی فاتح راد
دانشگاه در طول تاریخ با توجه به انتظار محیط و فرهیختگی و هوشمندی ذاتی خود دچار تحولاتی شده است که در تصویر ذیل به شکلی موجز آن را میبینیم.
دانشگاه سنتی | انقلاب اول | ظهورتحقیقات پایه,آموزش (نسل اول) |
دانشگاه نسل اول | انقلاب دوم | ظهور تحقیقات کاربردی,پژوهش (نسل دوم) |
دانشگاه نسل دوم | انقلاب سوم | ظهور دانشگاه کارآفرین (نسل سوم) |
این تحولات در یک کلام، دانشگاه ایزوله و با فاصله با جامعه و صنعت را به سازمانی کاملاً در ارتباط هوشمندانه و سازمانیافته با صنعت و جامعه به ویژه در جهت شناسایی و رفع نیازهای واقعی آنها تبدیل کرده است.
شایان ذکر است یونسکو در چشمانداز جهانی آموزش عالی برای قرن 21ام، دانشگاههای نوین را اینگونه توصیف کرده:
"جایگاهی که در آن، مهارتهای کارآفرینی در آموزش عالی به منظور تسهیل قابلیتهای فارغالتحصیلان و جهت تبدیل شدن به ایجاد کنندگان کار، توسعه مییابد."
با توجه به تعریف بالا، دانشگاه دیگر صرفاً مکانی برای یادگیری یک سری آموزههای صرف نیست؛ همچنین دیگر مکانی نیست که فقط پروژههای تحقیقاتی را در راستای اهداف اقتصادی صنایع انجام دهد؛ بلکه علاوه بر آنکه تمام اهداف فوق را همچنان پیش میبرد، فارغالتحصیلانی را به جامعه ارائه میدهد که دانش را در کنار پژوهشهای کاربردی به خدمت گرفته و با نوآوری، کار میآفرینند.
چنین مینماید که نقاط شروع زیادی در سطح جهانی و میان کشورهای مختلف وجود دارد ولی تک جادهی موجود برای رسیدن به توسعهی صنعتی و اقتصادی، همانا پدیدهی "دانشگاه کارآفرین" است.
دانشگاه کارآفرین از دو جنبه تأثیرگذار است:
نخست از جنبهی درونی دانشگاه و تحول و تکاملی که برای ایجاد فضای کارآفرینی در آن به وجود میآید؛
و دوم از جنبهی بیرونی، و تأثیری که در محیط بیرون از جو آکادمیک دانشگاه میگذارد تا نظام نوآوری مبتنی بر دانایی[1][1] در آن تحقق یابد.
در دانشگاه کارآفرین، فعالیتهای کارآفرینانه با هدف ارتقای عملکرد ملی و منطقهای و نیز کسب مزیتهای مالی برای دانشگاه و هیأت علمی آن صورت میگیرد. در این ارتباط باید توجه داشت که بسیاری از اعضای هیأت علمی ممکن است این شالودهی فکری را تهدیدی بر یکپارچگی سنتی موجود در دانشگاهها[2][2] بدانند. برخی منتقدان به دلیل ترس از نابودی نقش دانشگاه به عنوان پیشتاز علمی ـ انتقادی جامعه بر این باوراند که باید با پدیدهی کارآفرینی مقابله کرد[3][3] و یا دستکم آن را در عرصههای مشخصی محدود کرد. برخی شرکتهای موجود نیز از ظهور پدیدهی شرکتهای کارآفرینی که در آغوش مراکز رشد دانشگاهی پرورش یافتهاند میهراسند و آنها را همچون رقیبانی توانمند در مقابل خود میدانند.
باید توجه داشت با وجودی که دانشگاه کارآفرین قرار است نقش فعالی در عرصهی توسعهی اقتصادی بازی کند ولی به معنای از بین رفتن نقشهای قدیمیتر دانشگاه نیست بلکه این نقشها فقط به شیوهی نوینی به انجام خواهند رسید. افزون بر انتقال نتایج پژوهشها به صنعت، دانشگاه کارآفرین میکوشد به شرکتهای با فناوری کم و متوسط کمک کند تا سطح علمی ـ فناوریشان را بالا برند. برای مثال، شرکتهای مراکز رشد دانشگاههای سائو پائولو[4][4] و دانشگاه آویرو[5][5] در پرتغال، نقش واسط در انتقال دانش و فناوری به شرکتهای محلی با فناوری پایین را ایفا میکنند.[6][6]
دانشگاه کارآفرین پاسخی است به اهمیت فزایندهی دانش در سیستمهای نوآوری ملی و منطقهای؛ تأکیدی است بر نقش خلاقانه، کاهش هزینه، و انتقال دانش و فناوری به صنعت. به رغم تفاوت زیاد در سیستمهای دانشگاهی و صنعتی جوامع مختلف، تقریباً دولتهای تمام مناطق جهان بر توانایی بالقوهی دانشگاهها به عنوان منبعی برای ایجاد فضای نوآوری و توسعهی اقتصادی مبتنی بر دانایی تأکید میکنند.
شایان ذکر است در محور چهارم سند چشمانداز 20 ساله، یکی از عناوین اصلی به توسعهی کارآفرینی در نظام آموزش عالی اختصاص یافته است. این امر حاکی از جایگاه ارزشمند و تأثیرگذار کارآفرینی در عرصهی آموزش عالی است. دانشگاهیان در همهی جوامع به عنوان پیشتاز بهرهگیری از جدیدترین فناوریها مطرح بودهاند و اینک با توسعهی کارآفرینی در بین این قشر از جامعه باید بکوشیم مفاهیم کارآفرینی را در دیگر سطوح جامعه نیز نفوذ دهیم. دانشگاه که از یک طرف فارغالتحصیلان کارآمد و آگاه (و در آینده نزدیک شرکتهای دانشبنیان) به صنعت ارائه میدهد و از طرف دیگر در راستای دستیابی به اهداف تعیین شدهی دولت در قالب سند چشمانداز 20 ساله گام برمیدارد، به مثابه پل ارتباطی بین صنعت و دولت عمل میکند. دانشگاه به صنعت یاری میدهد تا به افقهایی که توسط دولت تعیین شده دست یابد. این همان تعریفی است که از مدل مارپیچ سه عاملی[7][7] دانشگاه، صنعت، و دولت برداشت میشود. در این مدل، نقش دانشگاهها در ارتقای تکنولوژیک در سطح صنعت و جامعه حائز اهمیت است و دولت نیز از این دورهی گذر به عنوان راهبردی برای توسعهی صنعتی، پشتیبانی میکند.
دستیابی به این تحولی به یکباره امکانپذیر نیست. انتقال دانشآموختگان دانشگاهها از محیط دانشگاهی به درون صنعت، نیاز به مراحل آمادهسازی دارد. کریدور علم و فناوری همان پل ارتباطی بین صنعت و دانشگاه است. این پل ارتباطی نه تنها ارتباط بین این دو محیط جداگانه را فراهم میکند بلکه فرصت لازم برای تحول[8][8] را به دانش؛ دانشآموختگان و سازمانهای دانشبنیان میدهد تا با نیاز بخش صنعت مطابقت یابند. تغییر گام به گامی که در این کریدور به وجود میآید فرصت آماده شدن برای ورود به فضایی کاملاً متفاوت با آنچه در آن پرورش یافتهاند را فراهم میکند.
در این ارتباط میتوان از ونزوئلا نام برد که بخشهای تحقیق و توسعه (R&D) دولتی و دانشگاهیاش را در زمینهی نفت متمرکز کرد؛ و یا فنلاند که از تجارب قبلیاش در عرصهی بهرهگیری از الکترونیک در عرصهی صنایع چوب استفاده کرد و صنعت تلفن همراه Nokia را به یک موفقیت جهانی بدل نمود.
[1][1] Brooks, 1993.
[2][2] Pelikan, 1992.
[3][3] Knowledge-based innovation.
[4][4] Sao Paolo.
[5][5] Aveiro.
[6][6] Etzkowiz and et al, 2000
[7][7] Triple helix model, Etzkowitz, 2000
[8][8] Transformation.
برچسب : دانشگاه کارآفرینی,دانشگاه کارآفرین,دانشگاه کارآفرین بابل,دانشگاه کارآفرین pdf,دانشگاه کارآفرینی مشهد,دانشگاه کارآفرین ppt,دانشگاه کارآفرینی کاشان,کارآفرینی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان,کارآفرینی دانشگاه علوم پزشکی کرمان,کارآفرینی دانشگاه اصفهان, نویسنده : ma-karafarinana بازدید : 136